آویزان کردن و به گردن انداختن تمائم (گردنبندها وتعویذ ها و .....)
 

آویزان کردن و به گردن انداختن تمائم (گردنبندها وتعویذ ها و .....)

آویزان کردن و به گردن انداختن تمائم (گردنبندها وتعویذ ها و .....)

الحمد لله و بعد....

تعریف تمائم و تعویذ :

تمائم جمع تمیمة و عبارت است از هرچیزی که (به گردن و یا جایی از بدن ) آویخته می شود جهت دفع هر نوع بدی و شرّی که توقع حصول آن می رود ، مانند بیماری ، نظر و یا رفع شرّی که به وقوع انجامیده است و این آویخته می تواند مهره یا چوب یا نخ یا کاغذ و یا هر چیز دیگری غیر آن باشد.

تمائم و تعویذها در دوران جاهلیت:

عقیده رایج در دوره جاهلیت (قبل از اسلام) در مورد تمیمة و تعویذ این بود که به گمان آنها این تعویذ سرنوشت های بد را از آنها دفع می کند و در برابر خطراتی که وقوع آنها را پیش بینی می کردند ، از آنها حمایت می کند پس آنها را جهت حمایت خودشان و حیوانا تشان در مقابل بیماریها و به گمان خودشان پیروز شدن بر ارواح خبیثه و بد کار و در امان ماندن از چشم زخم ها و نظرها و ضررهایی از این قبیل ، (بر خود و یا جایی ) آویزان می کردند .

تعویذات در اسلام :

چون اعتقاد جاهلان درمورد آویزان کردن تعویذات ، پناه بردن به غیر خدا جهت جلب خوشی و دفع زیان ها و ضررها به وسیله ی چیزهایی بود که خداوند هیچ دلیل شرعی برای آنها قرار نداده است و چون این اعتقاد جهل وگمراهی بود واز آنجا که هیچ منع کننده و دفع کننده ای غیر از خداوند وجود ندارد، شرک به ذات خداوند است و از آنجا که تعلق دلها به غیر خدا و غافل شدن از خداوند پاک را به همراه دارد و این عمل با توحید نیز منافات دارد ، به این دلایل دین اسلام آن را برمردم زشت دانست و از این عمل منع کرد و بر آنها سخت گرفت و چون در این موضوع شرک وجود داشت خشمگین شد . و حال نمو.نه ای از احادیث که در منع این عمل آمده اند:

از قیس ابن سکن اسدی روایت است که گفت:عبدالله بن مسعود رضی الله عنه بر زنی وارد شد و مهره هایی قرمز رنگ بر او دید پس با خشونت و سختگیرانه آن را کَنْد وسپس گفت : همانا آل عبدالله از شرک به دور هستندو بعد گفت چیزی که از پیامبر صلی الله علیه وسلم به یاد داریم این است که فرمودند : همانا الرقّی و تمائم و تولة ، همه شرک هستند.(حدیث را حاکم روایت کرده وگفته که صحیح الاسناد است و ذهبی نیز با او موافق است. آلبانی هم آن را در صحیح خود به شماره ی 331 ذکر کرده است ).

الرقی : جمع «رقیة» است و منظور در اینجا شرک است با آنچه که شرع درباره ی آن چیزی نیاورده مانند پناه بردن به جن و یا چیزی که معناو مفهوم آن را نمی داند اما چیزی که در دین و شرع ذکر شده است شرک به حساب نمی آید.

التمائم هم که قبلاً تعریف آن گفته شد و در این مجموعه موارد زیر نیز وارد می شوند: آویزان کردن نعل اسب که توسط بعضی افراد در مقابل درب منزل و در ابتدا و ورودی هرمکان دیگری صورت می گیرد و یا آویزان کردن نعلی در جلو یا عقب ماشین توسط بعضی رانندگان یا آویزان کردن مهره ای آبی رنگ از داخل ماشین بر روی آینه به گونه ای که جلوی راننده باشد و همه ی اینها به گمان خودشان برای نظر و دور کردن چشم زدن ها و غیر آن از (خرافات) است که شایع شده و رواج پیدا کرده اند و اینها همه به خاطر جهل به توحید است و آنچه که با آن منافات دارد از شرکها و بت پرستی ها که پیامبران مبعوث نشدند و کتابها نازل نشد مگر برای باطل کردن و رد کردن آنها ، پس از جهل امروزی مسلمانان و دوری آنها از دین به سوی خداوند شکایت می کنیم . (سخن آلبانی با کمی تصرف ).

التولة : چیزی است که که بر زوج و شوهر آویزان می کنند به این گمان که باعث ایجاد حب و دوستی بین زن و شوهر ( دوستی زن با شوهر وشوهر با همسرش ) می شود و این شرک است . ویا مانند انگشتری که هنگام ازدواج خریداری می شود ودر دست زوج قرار داده می شود و چون زوج آن را بیرون اندازد زن می گوید که همسرش اورا دوست ندارد و معتقدند که در این انگشتر سود و زیان وجود دارد و همچنین می گویند : مادامی که این انگشتر در دست زوج است علاقه و دوستی بین آنها نیز پایدار است و عکس آن هم عکس این مطلب خواهد بود . پس هرگاه این نیت را یافتی بدان که شرک اصغر است و اگر این نیت یافت نشد پس شبیه آن چیزی است که در میان نصارا ومسیحیان وجود دارد و از آنها گرفته شده است ( و در دین ریشه ای ندارد).

چه زمان تمائم و تعویذات شرک اکبر به حساب می آیند وچه زمانی شرک اصغر؟

تمائم و تعلیقات بر حسب احوال و بر حسب هدفی که آویزان کرده می شوند انواع متفاوت دارند بعضی شرک اکبر و برخی شرک اصغر به حساب می آیند پس اگر کسی چیزی را بر گردن آویزان می کند وآن را به جای خداوند عبادت می کند ، پس این شرک اکبر است ولی اگر معتقد است که این باعث سالم ماندن او از نظر و چشم زدن ها است ، پس شرک اصغر به حساب می آید .

حکم تمائم و تعویذ ها از قرآن :

تمائم و تعویذاتی که آیات قرآنی هستند شکلهای مختلفی دارند از آن جمله بعضی دربرگه های کوچکی نوشته می شوند سپس در تکه چرمی یا پوستی پیچانده می شوند بعضی هم قرآن ها ی هستند که در حجم بسیار ریز چاپ و بر گردن آویخته می شوند بعضی از مردم هم آن ر ا بدون آویزان کردن با خود حمل می کنند و برخی هم آیات قرآنی هستند که بر تکه ای از طلا و نقره و ... نوشته شده اند و غالباً در گردن جوانان و روی ماشینها و تصاویر مختلف آویزانند.

در مورد آویزان کردن و به گردن انداختن این نوع تعویذها که فقط آیات قرآن هستند علماء اختلاف نظر دارند . بعضی آنرا منع کرده اند و برخی اجازه داده اند . و حال برخی از گفته های ایشان :

قول اول :

که آنها به منع آویزان کردن این تعویذها قائل هستند و به آنچه در پایین می آید استدلال می نمایند:

نهی عمومی وارد شده (در احادیث) که تحریم استفاده از تمام تعویذ ها را دارد و چیزی که این عمومیت را اختصاص دهد ، نیامده است و قانون اصولی می گوید : چیزی که عام است بر همه دلالت می کند مگر آنکه دلیلی برای اختصاص دادن بیاید . رسول خدا پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید :" هرکس تعویذی به خود آویزان کند به تحقیق که شرک ورزیده است". (رواه احمد 4/156 ) (السلسلة الصحیحة ، حدیث 492) . و همچنین می فرماید: " ان الرقی و التمائم و التولة شرک" به راستی که رقی و تمائم و توله ، شرک هستند . ( رواه احمد . السلسلة الصحیحة حدیث 331). (این علماء) گفته اند که این احادیث مطلقاً دلالت می کنند بر عموم تعویذها و چیزی که تعویذهایی از جنس آیات قرآن و غیره را اختصاص دهد نیامده است پس واجب است که آن را بر همه ی تعویذها حمل کنیم .

اگر این عمل شرعی می بود پس پیامبر آن را باید برای امتش بیان می کرد چون بیان درهنگام نیاز به تاخیر نمی افتد و کسی که پیرو سنت باشد می بیند که تمام احادیث وارده در مورد دعاها و اذکار با لفظ « من قال کذا : کسی این گونه گفت » و یا « من قرا کذا : کسی اینگونه خواند» آمده اند ودر هیچ کتابی حدیثی را نمی بینیم که در آن وارد شده باشد « من کتب کذا : کسی اینگونه نوشت » و یا « علّق کذا : اینگونه آویزان کرد ».

و درآن مورد ابن عربی گفته است تعلیق و به گردن آویختن آیات قرآن از سنت نیست بلکه سنت عبارت است از ذکر آنها (به زبان ) بدون آویزان کردن آنها.

3 - سد الذرائع ( گرفتن بهانه ها) : این عمل بزرگی در دین است . و معلوم است اگر ما درمورد جواز آویختن تعویذهای قرآنی و دعاهای نبوی ، سخن بگوییم دروازه ی شرک باز شده است و تعویذهای جایز با ممنوعه به شبه و اشتباه می افتند و تمییز آنها از هم ممکن نمی شود مگر با مشقت بزرگی و داعیان گمراهی و خرافات از این باب سود خواهند برد همچنین این تعویذها قرآن را در معرض نجاسات و مکانهایی که قران باید از آنجا دور شود ،قرار می دهند و هرکس آن را آویزان می کند حفاظت از آن بر عهد ه خود اوست بخصوص زمانی که بر گردن کودکان انداخته می شود.

قول دوم:

و اینها قائل به جایز بودن آن هستند و به موارد زیر استدلال می کنند :

1- به این فرموده ی رسول خدا که گفته: " هر کس تمیمه ای (یعویذی) به خودش آویزان کند وکالتش به خودش سپرده خواهد شد" (روایت از احمد. غایةالمرام حدیث 297)

وجه دلالت : این است که هرکس تعویذات شرک آمیز را بر خود و ... آویزان سازد زمام امورش و وکالتش به سوی او گشته است و هرکس قرآن را آویزه ی خود سازد خداوند زمام امورش را بدست می گیرد و او را را یاری می نماید و به دیگری نمی سپارد چون در طلب شفاء از قرآن ، شخص مورد خواهش و کسی که بر او توکل می شود در اصل خود خداوند است . و پاسخ آن اینکه: درست است فرد مورد خواهش و تمنا و توکل شده بر او همان ذات بلند مرتبه و عزیز خداوند است اما (طلب شفاء ) برحسب و معیار و اندازه ای است که در شرع آمده و وارد گشته است و آن عبارت است از طلب شفاء از طریق تعویذی که آویزان کردن ندارد و در اصل ، استعاذه و طلب پناه از قرآن بر می گردد به استعاذه و پناه بردن به خداوند وآن زمانی که مسلمان قرآن را تلاوت می کند و حق تلاوت آن را به جای می آورد و به آن ایمان آورده ، از آن پیروی می کند و در شریعتها و قوانین آن نفوذ می نماید ، پس با آن برایش عافیت حقیقی و امنیت و سلامتی حاصل می شود و این به واسطه ی آویزان کردن کاغذ و یا جلد قرآن نیست.

و اگر هر کسی قرآن را برخود آویزان سازد ، قرآن نیز وکالتش را قبول کند در این صورت برای همه ی ما همین کفایت می کند که قرآن و آنچه از ذکرهای شبانه روزی که وجود دارند را بر خود آویزان سازیم و در آن صورت کسی که ادعای خواندن قرآن و آن ذکرها را نماید وجود نخواهد داشت و در آن باطل شدن چیزی وجود دارد که صحیح بودن آن در سنت کاملاً ثابت شده است ( و آن چیز قرائت قرآن و عمل به آن است ) به وسیله یک چیزی که اصلاً ثابت نشده است (یعنی آویزان کردن قرآن بر خود). و می بینیم که هر کس تا زمانیکه قرآن را به خود معلق ساخته قلبش متوجه ذات خداوند است و هنگامیکه آن تعوذ ازاو کنده و جدا کرده شود ، تغییر می کند و از رسیدن بدیها و خطرها بر سرش می ترسد . پس (این فرد ) اگر قلبش واقعا تعلق به خدا می داشت با تمام و کمال به خداوند اطمینان و اعتماد می کرد و به چیزی که حتی در سنت هم وارد نشده است ، پناه نمی برد پس چنین فردی در اصل تعلق و وابستگی به قرآن ندارد بلکه تعلق او فقط به همان کاغذها و انچه از جلد و روکش برآنها است ، می باشد.

بعد از بیان ادله برای هردو قول ، می بینیم که ارجحیت و برتری با قول اول و همراهانش است که معتقد به عدم آویزان کردن تمائم و تعویذات هستند.و این ارجحیت و برتری به خاطر دلایل محکم و قوی آنها در جهت حمایت از توحید و دور کردن آن از هر نوع شائبه و شبه ای می باشد و هدف و غایت و مراد (دین و مسلمان ) همین است.

رابطه ی اسباب با تمیمه و تعویذ:

تمیمه و تعویذ در اصل جسم بی جانی است که هیچ تاثیری و رابطه ای با شفاء دادن و علاج کردن ندارد و کسی که آن را بر خود آویزان می کند در اصل آن را سببی شرعی قرار داده است و میزان سبب شرعی آن است که با دلیل ثابت شود و این تعویذ دلیلی را به اثبات نمی رساند تا مشخص کند که سبب شرعی است.

این چیزی است که در باره این موضوع از موضوعات عقیدتی آمد و هرکس بیشتر می خواهد (بداند) می تواند مراجعه کند به کتاب التوحید از شیخ محمد بن عبدالوهاب و همچنین شرحهایی که بر این کتاب با ارزش آمده است و از آن جمله اند: تیسیر العزیز الحمید از سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب و کتاب فتح المجید از شیخ عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب و کتاب تحقیق التجرید از شيخ عبدالهدي بن محمد بن عبد الهادي البكري العجيلي و كتاب قول المفيد علي كتاب التوحيد از شيخ محمد بن صالح العثيمن .

 

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العلمين.

 

نويسنده: عبدالله بن محمد زُقَيل

ترجمه: منير

صدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com