::ISLAMPP.COM::     دانلود کل سایت بصورت آفلاین! کلیک کنید     ::ISLAMPP.COM::     @ توجه توجه @ به سؤالات تکراری پاسخ داده نخواهد شد، پس لطفا قبل از ارسال سوال، در سایت جستجو کنید@

 اخبار جديد

صفحه أصلى

فتاواى متن

فتاواى صوتى

فتاواى تصويرى

گروهبندى فتاوى

كتابخانه فتاوى

جديدترين فتاوى

دانلود کتاب

اصول و تعبير خواب

فرستادن سؤال

جستجو در سايت

پيشنهادات و انتقادات

ارتباط با ما

درباره ما

آمار سايت

7312781 تعداد بازديد سايت

29705 تعداد كل فتاوى

9091 تعداد فتاواى متن

11381 تعداد فتاواى صوتى

9233 تعداد فتاواى تصويرى

170146329 تعداد كل فتاواى خوانده وشنيده شده

120240 تعداد كل فتاواى ارسال شده

مقاله هاي
<
  بدعت بودن صلاة الألفیه (نماز هزارتایی) در ماه شعبان
 

نويسنده:سايت جامع فتاوي اهل سنت و جماعت

تعداد بازديد 41627

فرستادن به دوست 

  چاپ كردن

تاريخ اضافه 2011-07-18

 

بدعت بودن صلاة الألفیه (نماز هزارتایی) در ماه شعبان

اولین کسی که آن را به وجود آورد:

اولین کسی که صلاة الألفیه را در شب نیمة شعبان ایجاد کرد مردی بود که مشهور به ابنأبی الحمراء اهل نابلس[1]بود، در سال 448 ه وارد بیتالمقدس شد، قرآن را خوب و قشنگ تلاوت میکرد، در شب نیمة شعبان در مسجدالأقصی نماز اقامه کرد و مردی به او اقتدا کرد، سپس سومی و چهارمی نیز اضافه شدند، نماز را تمام نکرده بود که به جماعت زیادی تبدیل شدند.

سال آینده جماعت زیادی در مسجد با او نماز خواندند، و نماز در مسجدالأقصی و خانههای مردم وسعت پیدا کرد، نماز طوری جا گرفت و استقرار پیدا کرد که فکر میکردند سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم میباشد.[2]

ویژگیهای آن نماز

این نمازِ بدعت، الألفیه (هزارتایی) نامیده میشود چون سورة اخلاص هزار بار در آن خوانده میشود، چون یکصد رکعت است در هر رکعت ده مرتبه سورة اخلاص خوانده میشود.

ویژگیها و چگونگی این نماز، ثواب و اجر آن به صورتها و روایتهای مختلفی آمده است که ابن جوزی آن را در موضوعات آورده است و میگوید: شکی نداریم که این حدیث موضوع و ساختگی است، اکثر راویان آن از هر سه طریق روایت شده مجهول و ضعیف هستند، که قطعاً چنین حدیثی که از پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد محال است.[3]

غزالی در کتاب الأحیاء میگوید: نماز شعبان، شب پانزدهم آن ماه صورت میگیرد، یکصد رکعت است، دو رکعت دو رکعت خوانده میشود، در هر رکعت بعد از سورة فاتحه، سورة قل هوالله احد خوانده میشود.[4]

حکم این نماز:

جمهور علما اتفاق نظر دارند که صلاةالألفیه نیمة شعبان بدعت است.

نماز الألفیه در شب نیمة شعبان از طرف پیامبر صلی الله علیه وسلم و هیچ یک از خلفای راشدین رضی الله عنهم به عنوان سنت وضع نشده است و به آن دستور ندادهاند، و هیچ یک از ائمة بزرگ مانند امام ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد، ثوری، اوزاعی، لیث و غیره رحمهمالله آن را مستحب ندانستهاند. و حدیثی که در این مورد روایت شده است موضوع و ساختگی میباشد، اکثر علمای حدیثشناس بر موضوع بودن آن اتفاق نظر دارند.[5]

برادر مسلمان! بدان که چنین مراسم و مجالسی مانند شب نیمة شعبان، شب اسراء و معراج، شب رغائب، شامل کارهای بدعت و حرام زیادی هستند، که این بدعتها با توجه به زمانها و مکانهای مختلف فرق میکنند، که ابن الحاج این بدعتها و محرمات و منکرات را که در این مراسم وجود دارند به تفصیل بیان کرده است که خلاصهای از سخن ایشان را بیان میکنیم:

1- مکلف شدن به خرجهای مشقتبار و اذیت کننده، که اسراف است و آن را به نام دین انجام میدهند در حالی که دین از این کارها بری میباشد.

2- شیرینیهایی که دارای صورتهای حرام و ناشرعی میباشند.

3- روشن کردن چراغها و غیره، که در این زیادهروی اضاعة مال وجود دارد، به خصوص اگر آن روغن و یا مواد مصرفی وقف باشند که نوعی ظلم در حق نذرکننده و وقفکننده میباشد، به شرطی که وقفکننده آن را ذکر نکرده باشد و اگر هم ذکر کرده باشد شرعاً اعتباری ندارد، و زیادهروی در این روشن کردنها باعث اضاعه مال میشود و از طرفی هم سبب اجتماعی میشود که هیچ خیر و برکتی در آن نیست، و کسانی که دارای مناصب و مقامهای دینی هستند و در این مراسم شرکت میکنند اگر نسبت به بدعت بودن آن آگاهی داشته باشند گناه و معصیتی را در حق خود مرتکب شدهاند مگر اینکه توبه کنند، اما اگر حاضر شوند و شرکت کنند برای اینکه آن را تغییر دهند و با آن مبارزه کنند و برای تغییر و مبارزه هم توانایی داشتند خیلی خوب و مبارک میباشد.

4- حضور زنان، معلوم است که باعث چه فسادهایی میشود.

5- جمع شدن آنها در مسجد جامع، که این کار عبادتی غیر شرعی میباشد.

6- آنچه از فرشها و جانمازها و غیره را میگسترانند.

7- دیگهای مسی بزرگ می آورند که در درون آنها کوزهها و لیوانها و چیزهای دیگری وجود دارد، مثل اینکه خانة خدا، خانة خودشان است، مسجد جامع برای عبادت گذاشته شده است نه برای نشستن و خوابیدن و خوردن و نوشیدن.

8- اعمال ساقیان و آبدهندگان از این بدعتها و محرمات میباشند، مفاسد زیادی در آن وجود دارد، از جمله: خرید و فروش، چون در برابر آن پول میگیرند، زدن کاسهها به هم که شبیه صدای ناقوسها میباشد، بلند کردن صدا در مسجد و کثیف کردن مسجد، و بر روی گردن مردم قدم برداشتن، که همة این کارها حرام و منکر میباشد.

9- تشکیل حلقهها، که هر حلقه وگروه مسئول و بزرگی دارد، که در ذکر و تلاوت به او اقتدا میکند و ای کاش ذکر و تلاوت بود! بلکه آنها دین خدا را به تمسخر گرفتهاند، ذکرکننده اغلب نمیگوید (لاالهالاالله) بلکه میگوید: (لایلاه یلله) به جای همزه یاء میگویند که الف قطع است آن را وصل قرار میدهند، و زمانی که میگویند: سبحانالله آن را میپیچانند و برمیگردانند به صورتی که فهم نمیشود، قاری قرآن را تلاوت میکند چیزی را به آن اضافه میکند که از قرآن نیست و یا چیزی را از آن کم میکند که جزو قرآن است، آن هم به سبب نغمهها و ترجیحات که بیشتر به آواز شباهت دارد صورت میگیرد، که این منکری است که چند منکر دیگر را جمع میکند.

10- از کارهای قبیح دیگر که صورت میگیرد، که این است که قاری قرائت و تلاوت قرآن را شروع میکند دیگری شعر و سرود میخواند، و یا میخواهد شروع کند، قاری را ساکت مینمایند و اشاره میکنند که قرائت را تمام کند، و یا هر دو را آزاد میکنند او قرائت خود را ادامه دهد و دیگر همزمان شعر و سرود را بخواند، که بعضی هم با شاعر و سرودخوانان شعرها را تکرار میکنند، این کارها تمسخر دین است، حتی اگر خارج از مسجد بودند باز هم حرام و ممنوع بود، حالا که در مسجد صورت میگیرد باید چگونه باشد؟!!!

11- حضور بچههای کوچک که باعث کثیف شدن مسجد میشود.

12- رفتن زنان در شب نیمة شعبان به قبرستانها، در حالی که شرعاً رفتن آنها به قبرستان حرام است، که بعضی دف را با خود همراهی میکنند و آن را میزنند، و به علت نبودن حیا و شرم و به علت اینکه کسی آنها را منع نمیکند بعضی در حضور مردان سرود و شعرهایی با صدای بلند میخوانند که مردان آن را میشنوند.

13- در قبرستان زنان با مردان مخلوط میشوند، و زنان لباس حیا و شرم را از خود بر میدارند، تمام سر و صورت خود را بیرون میآورند.

14- آنها این گناهان را در گورستان که جای ترس و عبرت، و جای این است که انسان برای عمل صالح و کارهای خیر شوق و علاقه پیدا کند، انجام میدهند. این میدان عظیم و مهم جایگاه خود را از دست میدهد، و درست به چیزی ضد خود تبدیل میشود، آن را جای خوشحالی و انجام گناه قرار میدهند.

15- با انجام این منکرات و معاصی در واقع به اموات و مردهگان مسلمان اهانت مینمایند.

16- بعضی از آنها چوبی را کنار سر مرد یا زن مُرده قرار میدهند و آنچه از لباس که مدنظر و هدف آنها است دور آن چوب میپوشانند، اگر آن میت و مُرده انسانی عالم و صالح باشد آنچه از مصیبت و ناراحتی به آنها رسیده برایش بازگو کرده و شکایت میکنند و به او توسل مینمایند، و اگر از افراد خانواده و نزدیکان باشد آنچه که روی داده برای او بازگو کرده و با او سخن میگویند، و اگر عروس یا داماد باشد به هر کدام لباس مخصوص خود که در حال حیات و شادی میپوشیدند، میپوشانند، و مینشینند و گریه میکنند و تأسف میخورند، این کار آنها که چوب را این چنین میپوشانند در ظاهر شباهت به کار مسیحیها دارد که بتهایشان را چنین میکردند، و عکسهایی که در مراسم آن را تعظیم و تکریم میکردند، و معلوم است هر کس خود را به شکل قوم و ملتی درآورد از آن قوم محسوب میشود.

17- دچار نفاق میشوند، چون در باطن قصد معصیت و در ظاهر قصد عبادت دارند.

18- انجام کارها و سخنان لغو و پوچ در مسجد و سخنان زیاد و باطل که منکر شدید هستند.

19- قرار دادن مسجد مانند پایگاه نظامی برای آمدن مسئولین و مهمانان دولتی و گستراندن فرشها و قرار دادن صندلی و مبلها برای نشستن والی در مکانی مشخص و روشن کردن چراغها و شمعهایی جلو او در صحن مسجد جامع، که خاکستر آنها به مسجد میریزد، و بعضی اوقات کسی که در مسجد شکایت و اعتراض مینماید به وسیله عصا زد و خورد صورت میگیرد و او را به زمین میاندازد، و یا از خارج مسجد طرف مقابل و شاکی نزد والی وارد میشود، که رویدادها همه در شب نیمه شعبان به وجود میآیند، و هر گاه این حادثهها روی دهند صداها از طرف دشمن و سربازها بلند میشود، البته به خاطر کثرت جمعیت و جار و جنجال سر و صدا موجود میباشد، حالا این جار و جنجال و سر و صدا که سر و صدای شکایات و اختلافات میان مردم و مسئولین به آن اضافه میشود چگونه خواهد بود؟!

20- معتقد بودن آنها به اینکه این منکرات و بدعتهای حرام برای حرمت و احترام این شب و خانة خدا برپا میشود، و آمدهاند تا آن را تعظیم نمایند، بعضی هم بر این باورند که این کارها عبادت و باعث نزدیک شدن به خدا میشود که این خیلی خطرناک است[6]. و همچنانکه بیان شد که این بدعتها و منکرات با توجه به اختلاف مکانها و زمانها با هم فرق دارند، این مراسم در زمان و عصر حاضر نیز بسیاری از منکرات را دارا میباشد اگرچه شکل و صورت آن با گذشته متفاوت باشد.

21- علاوه بر بدعتهای مذکور، بدعت دیگری نیز اضافه شده است: دعای مشهوری که در آن از خداوند خواسته میشود که در لوح المحفوظ شقاوت و بدبختی کسی را که نوشته است پاک کند الی آخر ...، نص و عین آن دعا این است: خداوندا! ای کسی که منت میگذارد و بر او منت گذاشته نمیشود، یا ذالجلال والإکرام، یا ذالطول والإنعام، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، پشت و پناه پناهجویان، خداوندا اگر مرا در لوح المحفوظ بدبخت و شقی یا محروم یا مطرود یا فقیر و ندار نوشتهای آن را پاک کن، و مرا در لوح المحفوظ خوشبخت و غنی و موفق برای انجام خیرات بنویس، تو گفتهای و گفتة تو حق است آنجا که در قرآن از زبان پیامبر صلی الله علیه وسلم خود فرمودهای:

«یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ»(رعد: 39)

«خداوند هر چه را که بخواهد از میان برمیدارد و هر چه را (که حکمتش اقتضا کند) برجای میدارد، (همة اینها) در علم خدا ثابت و مقرر است».

پروردگارا! (به خاطر ظهور ذات مبارک اعظم خود در این شب نیمة ماه شعبان مکرم که تمام کارها از طرف تو قطعی میشوند، از تو میخواهم تمام بلاها و مصیبتهایی که به آنها علم داریم و یا علم نداریم و آنچه که تو به آنها آگاه هستی از ما دور بفرما، تو بسیار عزیز و کریم هستی، و صلیالله علی سیدنا محمد وعلی آله وسلم).[7]

این دعا در سنت صحیح اصل و اساسی ندارد و صحیح نمیباشد، همانطور که نماز نیمة ماه شعبان هم مثل این دعا میباشد، از پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابهy و سلف صالح ثابت نشده و نیامده که آنها در مسجد به خاطر این دعا در این شب جمع شده باشند و نسبت این دعا به بعضی از صحابه درست نیست.[8]

خیلی اوقات قبول این دعا را مشروط به خواندن سورة یاسین (یس) و خواندن دو رکعت نماز قبل از قرائت مینمایند، قرائت و نماز و دعا را سه مرتبه انجام میدهند، مرتبة اول به نیت طول عمر، مرتبة دوم به نیت دفع بلاها، و مرتبه سوم به نیت بینیازی از مردم صورت میگیرد، و معتقد هستند که این کار از عبادتهای دین و از امتیازهای شب نیمة شعبان و ویژگیهای آن است، به صورتی که بیشتر از واجبات و سنتهای صحیح به آن اهتمام میدهند، قبل از غروب خورشید در این شب به مسجد میروند، در حالی که بعضی از آنها تارک الصلاة هستند، چون معتقد هستند که حضور آنها در این شب تمام گناهان و کوتاهیهای گذشته را جبران میکند، و همچنین حضور در این شب باعث طول عمر میشود و غیبت و شرکت نکردن در این شب را شوم و خطرناک میدانند.[9]

جمع شدن مردم برای خواندن این دعا با چنین روش و طریقه‌ای که معروف و مشهور است و قرار دادن آن بعنوان عبادتی در دین از بدعت‌هایی است که در دین و در نیمة شعبان ایجاد شده است. درست است که دعا و تضرع بسوی خدا در هر وقت و زمانی مطلوب و صحیح است اما نه به این صورت اختراعی و طبق هوا و هوس، بوسیلة بدعت‌ها نمی‌توان به خداوند نزدیک شد بلکه به چیزی که خدا و رسول خدا صلی الله علیه وسلم آن را مشروع دانسته‌اند به خدا نزدیک می‌شویم.

22- از بدعت‌های منکر در شب نیمة شعبان روشن کردن چراغ‌های زیاد و روشن کردن آتش‌های بسیار می‌باشد، کسی که این بدعت را پیدا کرده است به دین مجوسیت شوق و علاقه دارد، چون در گذشته آتش پرست بود، و اولین بار این کار در زمان برمکی‌ها[10] روی داد، اوهام و گمان‌های غلط را به نام دین بر مردم فرومایه و جاهل تحمیل و عرضه می‌کردند، مانند روشن کردن چراغ‌ها و آتش‌هایی در ماه شعبان با این توجیه که از سنت‌ها و عبادات است، در اساس هم هدفشان پرستش آتش، و تثبیت دین خود بود که پست‌ترین دین بود، حتی به صورتی بود که مسلمانان نماز و رکوع و سجودشان بسوی این آتش بود که آن را روشن کرده بودند.[11]

در ظاهر روشن کردن آتش و چراغ‌های زیاد شباهت به پرستش آتش دارد با اینکه به آن هم معتقد نباشند چون پرستش‌کنندگان آتش آن را روشن می‌کردند تا به قوت و شعلة کامل خود می‌رسید سپس به نیت عبادت دور آن جمع می‌شدند، پس شکی نیست که شباهت و تقلید از ادیان باطل درست نیست و از آن نهی شده است[12] والله اعلم.

 

-------------------------------------------------

 [1] - شهر پر آب و مشهوری در سرزمین فلسطین، و کوهی که یهود گمان می کنند ابراهیم فرزند خویش را بر آن ذبح نمود نیز در آن واقع شده است، به معجم البلدان 5/ 248 مراجعه شود.

[2]- به کتاب التحذیر و البدع، للطرطوشی، ص (121-122) مراجعه شود.

[3]- به کتاب الموضوعات، (2/127-130) و اللآلی و المصنوعه سیوطی، (2/57-60) و فوائد المجموعه، ص (51) مراجعه شود.

[4]- به کتاب احیاء علوم‌الدین، (1/203) مراجعه شود.

[5]- به مجموعه فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه، (23/131-134) و اقتضاء الصراط المستقیم، (2/628) و الباعث لأبی شامه، ص (33) و فتاوی محمد رشید رضا، (1/28-30) مراجعه شود.

[6]- به المدخل لإبن الحاج، (1/293-313) و مجله المنار، (3/665-667) مراجعه شود.

[7]- به رساله محمد حسن مخلوف در مورد شب نیمه شعبان، ص (32) مراجعه شود، و یا رساله روی الظمآن، تألیف انضاری، ص (9) مراجعه شود.

[8]- به مجله المنار، (3/667) و کتاب السنن و المبتدعات، ص (149) و کتاب الإبداع، ص (290) مراجعه شود.

[9]- به کتاب الإبداع، ص (290) مراجعه شود.

[10]- برمکی‌ها منسوب به خالدبن برمک بن جاماس بن یشتاسف، برمک از مجوسی‌های بلخ بود، خالدبن برمک در دولت عباسی به وزارت رسید سپس امارت ایالت ها را در دست گرفت سال 163 ه‍ درگذشت و فرزندان او نیز به مناصب خیلی بلند رسیدند تا اینکه هارون الرشید دست ایشان را از قدرت کوتاه نمود، به البدایة و النهایة، (10/215-225) م و الأعلام 2/ 295 راجعه شود.

[11]- به کتاب الباعث، ص (33-34) مراجعه شود.

[12]- به کتاب المدخل لإبن الحاج، (1/308) مراجعه شود.